سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لباس های کثیف همسایه

زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبا‌ب‌ کشی کردند.
روز بعد، ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که همسایه‌اش در حال آویزان کردن رخت‌های شسته است و گفت: «لباسها چندان تمیز نیست. انگار نمی داند چه طور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباس‌ شویی بهتری بخرد.»
همسرش نگاهی کرد اما چیزی نگفت.
هربار که زن همسایه لباس‌های [...]

کودکی با اشتهای نامحدود

سومن خاتون، دختر بچه 5 ساله هندی است که نمی تواند اشتهای خود را کنترل کند. او همیشه گرسنه است و پزشکان معتقدند اگر درمان نشود، روزی خودش را هم خواهد خورد! مشکل سومن از سه ماهگی آغاز شد و در سن 2 سالگی ، وزنش به 38 کیلو رسید. در سن پنج سالگی او [...]

حرکت احمقانه و غیر قابل باور از یک پسر

افراد زیادی هستند که همیشه به دنبال هیجان هستند و اقدامات عجیبی را انجام می‌دهند. این بار پسری در سنت پترزبورگ یکی از شهرهای بزرگ روسیه، تصمیم گرفت کار جدیدی را تجربه کند: پرش از سقف یک آپارتمان برروی سقف آپارتمانی دیگر!











در این اقدام شجاعانه (یا احمقانه) این پسر باید فاصله 7 متری بین این [...]

رودی که به دریا نمی رود، نرود بهتر

رفتم که رفتنم مجاب کند پای پر تاولم که می روم هنوز

رودی که به دریا نمی رود نرود بهتر

 

پاهایم، روی پرچین کاریز می لرزد

سست می شوم

خون، در رگ هایی صلیبی ام مصلوب می شود

با این تصلب پا، رفتن چگونه هجی می شود

چنگ می زنم، به هر چه حشیش

جاری شود، یعنی جریان مثل رود، تا مظهر قنات

رودی که به دریا می رود، برود بهتر

 

کاریز اگر چه کوچک،

اگر چه شور،

مثل شوری خون بر گوشه های لب

کاین رود به دریا نمی رود، می رود تا شور

چون شوری خون، دلمه بسته بر گوشه های لب

 

با من سخن مگو، سخن مگو از من، از هیچ،

او مشت می زند به دهان من، یعنی هیس!

من زل می زنم به افق، با چشم های خیس!

 

این جوی خون سبز می کند لحظه های شور

می دوم، دویدنم مجاب کند می رسم، باید دوید

با پای پر تاولی مانده از دورهای دور

 

رودی که به دریا نمی رود، نرود بهتر

این رود اگر چه شور

می رود تا دور

دریا

 


برای دوردست های سبز

دستی به زیر چانه برای دوردست ها

دستی به دور زانو،

بر آنچه که گذشت

 

این سان به راه نرفته می شویم

 

با این مترسکان، که، مغزهاشان از شدت کلاغ

بی مغز و چشم، روی پای چوبی موریانه خورده می روند،

باید دوید.

 

پاها برای رفتن اگر چه نا توان، ولی،

با سر،

  نه پا،

                  می روم این سان به دو

 

دستی به زیر چانه،

برای دوردست های سبز